اس زیبا و تنها
دفن می کنی مرا
زیر بهمن سرد احساساتت
لحظه ای که برای دیگری آب می شود دلت !
اس زیبا و تنها
اینچنین دلبرانه
میان دشت قدم نزن عزیزم
بگذار خورشید هم حواسش به آفتابگردان ها باشد
اس زیبا و تنها
عاشق شدن مرگ مغزیست
بعد از آن قلب ناچارا اهدا میشود …
اس زیبا و تنها
شعر ، قافیه نمیخواهد!
سطر به سطر ، آغوشم را ردیف کردم! تو فقط بیا…
اس زیبا و تنها
ﺗﺨﻢ ﻣﺮﻍ ﯾﮏ ﺭﻧﮓ ﺍﺳﺖ !
ﺍﻣﺎ ﻭﻗﺘﻲ ﺷﻜﺴﺘﻲ ﺍﺵ ﺩﻭ ﺭﻧﮓ ﻣﻲ ﺷﻮﺩ !
ﭘﺲ ﺍﻧﺘﻈﺎﺭ ﻧﺪﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺵ ﺁﺩﻣﻲ ﺭﺍ ﻛﻪ ﺷﻜﺴﺘﻲ ﺑﺎ ﺗﻮ ﯾﮏ ﺭﻧﮓ ﺑﺎﺷﺪ .